^^^^^*^^^^^ دروغ چرا؟منم بعضی موقع ها گریه می کنم و یاد معلم ریاضیم می افتم مرد نازنینی بود، از اون ها که آدم فکر می کنه هدف آفرینشش خندوندن دیگرونه راستش داستان از جایی شروع شد که می خواستن ما رو ببرن اردوی دانش آموزی یه جایی نزدیک دریا، آقای مدیر هم به شدت با اومدن معلم ریاضی مخالف بود، حرفشم این بود که این بشر انقدر همه چیز رو به مسخره می گیره که قطعا اردو به ابتذال کشیده میشه ما هم یه نامه نوشتیم که یا معلم ریاضی یا شورش بالاخره مدیر رضایت داد و معلم ریاضی هم با ما اومد اردو،طرف استاد سر و کله زدن با بچه ها بود شب هایی که بچه ها دلشون واسه مامان باباها تنگ می شد و گریه می کردن همه رو جمع می کرد و شروع می کرد به شعبده بازی، می گفت مرد اگه گریه کنه سیل میاد البته بچه ها می گفتن یکم خل و چله، راست هم می گفتن شب ها تو خواب راه می رفت و با حلقه ازدواجش صحبت می کرد! حتی شایعه شده بود به حلقه اش غذا هم تعارف می کنه، ارادت ویژه ای به حلقه اش داشت، ما هم حسابی سوژه اش می کردیم همه چی بر وفق مراد بود تا اینکه یه روز رفتیم دریا و سوار قایق موتوری شدیم، از این قدیمی ها، وسط راه فهمیدیم سوراخه خواستیم دور بزنیم برگردیم که دیدیم قایق داره پر از آب میشه، معلم ریاضی سریع دست به کار شد و یکی یکی بچه ها رو رسوند ساحل، همه صحیح و سالم برگشتیم جز خودش، اون برنگشت عین دیوونه ها تو آب از این ور به اون ور می پرید، ما هم یه دل سیر بهش خندیدیم فهمیدیم حلقه اش رو تو آب گم کرده، بچه ها می گفتن خیلی از زنش می ترسه، زنش حتما کلکش رو می کند اون شب نیومد خوابگاه، شب های بعدشم نیومد می گفتیم حتما تو آب داره دنبال حلقه اش می گرده برگشتیم مدرسه، اما اون برنگشت، معلم ریاضیمون رو عوض کردن بزرگتر که شدم دوباره رفتم سمت اون ساحل و دنبالش گشتم گفتن همون که همیشه گریه می کرد! چند سال پیش زنش تو تصادف مرده بوده... خودشم چند وقت پیش مرد، غرق شد ^^^^^*^^^^^ روزبه معين
*********◄►********* همه ی ما به یه یکی احتیاج داریم که . . . . . خنده هاش بیشتر از یه جوک بخندونمون (: *********◄►*********
*~*~*~*~*~*~*~* همه چی با یه سؤ تفاهم ساده شروع شد. درست وقتی که اونو به یه فنجون چایی از فلاسک کوچولوی داخل کوله پشتیم دعوت کردم. همه من و فلاسکمو میشناختن، یه دانشجوی مهندسی که پاتوقش کتابخونه ی دانشکده بود و کمتر چایی شو با کسی شریک می شد اون موقع دنج ترین جایی که سراغ داشتم زیر یه بید مجنون بود توی پارک نزدیک دانشگاه. هیچ وقت فکرشو نمی کردم دعوتمو قبول کنه ولی خُب کمتر کسی بود که از چایی دارچینای مخصوص من بگذره. منتظرش بودم و داشتم از اومدنش نا امید میشدم که یهوو یه صدایی از پشت گفت بیدا چطوری مجنون می شن؟ صدای خودش بود، هول شده بودم انگار کل یخای قطب شمالو توی بدنم اب کرده باشن، بدنم سرد و خیس عرق بود گفتم: سلام گفت: سلامتی همیشه جواب سلامو با سلامتی می داد. راستش همین مثل بقیه نبودنش رو دوس داشتم. یادم نیست چیا گفتیم اما یادمه وقتی چایی رو ریختم گفت پس قندش؟ و نفهمید که قندش رو توی دلم دارن آب میکنن اونقدری پیش هم بودیم که روشن شدن چراغای پارک یادمون انداخت شب شده. قرار هفته ی بعد رو همون موقع گذاشتیم و رفتیم. وقتی می رفت انگار یه تیکه از قلب منم با خودش می برد. از اون روز نگاهامون توی دانشگاه فرق می کرد حداقل من اینجوری فکر میکردم بعد چند روز، دیگه وقتش شده بود تا این بیت رو براش بفرستم تو نیم دیگر من نیستی تمام منی تمام کن غم و اندوه سالیان مرا :و جوابم رو با این بیت داد همه جا از همه کس زخم زبان می خوردم این وسط، اسم تو مرهم شدنش حتمی بود نمیدونم شاید اینجا هم سؤتفاهم بود اما من باورش کرده بودم. فکر می کردم یه بخش از وجودمه جوری که زندگی بدون اون بی معنی بود. دو تا یی سعی می کردیم هیچ خیابونی رو مدیون راه رفتانمون نزاریم و حسرت نشستن و شعر خوندنمون به دل هیچ کافه ای نمونه. اما پاتوق اصلیمون زیر همون بید مجنون بود اونجا بود که از آغوشش تا آسمون پرواز می کردم و ستاره ها رو یکی یکی از روی صورتش می چیدم. توی خورشید چشماش ذوب می شدم و توی شب موهاش به خواب می رفتم شاید اونقد خواب بودم که نفهمیدم کی و کجا آسمون تیره شد و ماه من رو دزدیدن از اون روزا فقط همون فلاسک برام مونده و درخت بیدی که حالا دیگه میفهمم چطور مجنون شده یادمه می گفت آبی خیلی بهم میاد اما حالا می بینم این لباس سبز هم بد نیست راستش یه دانشجوی انصرافی مهندسی، باغبون خوبی میشه. حداقل دیگه نمیزاره کسی زیر درختا با دلش سؤ تفاهم پیدا کنه *~*~*~*~*~*~*~* علیرضا فراهانی
تو مغازش نوشته: نسیه نمیدیم چون صبرایوب نداریم، عمرنوح نداریم، گنج قارون نداریم . . . بعد پنیر فاسد داده دستم 😂 . . . بهش گفتم: یه گزینهٔ نامـوس نداریمم اضافه کن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ديروز بچه هاي همسايه داشتن خاله بازي ميکردن رفتم ببينم بازيشون چه فرقي با زمان ما کرده . . . . ديدم پسره دنبال دکتر سقط جنين ميگرده دختره ميگه نه من ميخوام بچه مو نگه دارم 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ شب یواشکی میرفتم سیگاربکشم بابام بیدار شد گفت کجامیری؟ گفتم دارم تو خواب راه میرم . . . . گفت چجوری جواب میدی؟ گفتم مشکل ما که یکی دوتا نیست حرفم میزن ️😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ خروسه آبادانی میره دعوا همه پراش کنده میشه . . . . بهش میگن بسه دیگه تمومش کن داغون شدی میگه نه وولک مو تازه لخت شودوووم 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یکی از آشناهامون بچشو ختنه کرده بود 😂 از بچهه پرسیدم چیکار کردی؟ 😂 گفت پروستاتمو خوشگل کردم 😂 گفتم مگه زشت بود؟ ملت همه خندیدن چند دیقه بعد بچهه اومد آروم در گوشم گفت از قیافت خوشگل تر بود ، تو جمع نخواستم برینم بهت 😂 دفه بعد فکر کنی با مزه ای، جرت میدم . . . . هیچی دیگه آروم در گوشش گفتم گه خوردم... خیلی مردی 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ اون روز یارو میگفت جواب چایی میخوری مرسی نیست . . . . یعنی در جواب اون هم باید بگیم منم دوستت دارم؟ 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ تو فیلم تیکن ۳ یارو کلی ماشین داغون کرد و اخرشم معلوم شد بیگناهه و بخاطر خسارت به اموال پلیس و قتل نگرفتنش . . . اینقد بی صاحابه امریکا، نرید 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ یه بار دوس دخترم شب عیدرفت مسافرت واسش نوشتم: هر روز یک شیرینی تا تو بیایی . . . . بابام نامه رو دید زیرش نوشت پسرم با تخمه کدو هم میشه روزشماری کرد 😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ امروز فهمیدم سختترین کلمه دنیا واسه اجرای پانتومیم کوالاس . . . . زرگوار هیچ عمل خاصی انجام نمیده، فقط نگاه میکنه و زیرپوستی حسرت میخوره 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ من بررسی کردم اگه سگ یا گربه موبایل داشته باشن جوری از خودشون عکس میگیرین که مثل ادم بیفتن . . . . بعد یک سری انسان برا خودشون گوش و پوزه ممیذارن 😂😜 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ امسال بهترین عید زندگیم بود ۳ روز ارمنستان بودم چهار روز دوبی و الانم از کیش برگشتم . . . . پرده اتاق را کنار میزند و بعد از ۱۴ روز نور را می بیند 😂😁😂 ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ ♦ بابام میگه چقدر شبیه شترمرغى پسرم 😂 . . . میگم قدم بلنده دیگه 😂 . . . میگه نه، اون چشاش از مغزش بزرگتره تو دماغت 😂 نمیدونم به مغزم تیکه انداخت یا دماغم یا هردو 😂😜
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم